شروع هیئت از ساعت ۱۳ اعلام شده بود. اما از اونجا که بنرهای تبلیغاتی این مراسم در سطح شهر نصب شده بود و اسم ذاکرین هر کسی رو ترغیب به حضور در مجلس می کرد ما ساعت ۱۲:۳۰ خودمان را به ساختمان ابراهیمیان رساندیم.
مرحوم حاج آقای ابراهیمیان یکی از پیر غلام های ابی عبد الله بود... نقل است زمانی حسینیه اش مکان ثابت هیئت مکتب الزهرا (هیئت حاج احمد واعظی) بود و وقتی حسینیه مکتب الزهرا تکمیل شد و بنا شد از آنجا نقل مکان کند، ایشان قریب به ۲ساعت گریه می کرد.
نیمه بیشتر حسینیه پر شده بود و جلو منبری ها از ساعت ۱۰ جا گرفته بودند تا بهتر از مجلس استفاده کنند.
راس ساعت ۱۳ حسینیه به طور کامل پر شد و در را بستند...جمعیتی حدود ۲هزار نفر مرد، منتظر تا هیئت طبق ساعت اعلام شده شروع شود...
اما دقایق می گذشتند و برنامه شروع نمی شد...عده ی زیادی مجلس را ترک کردند...عده ای ۵۰ نفره هم بعد از گذشت ۷۰ دقیقه اعتراض خود را علنی کردند و با خدام بحثشان شد (البته بحث فیزیکی)... و همین درگیری باعث شد تا زیارت امین الله شروع شود و مجلس آرام...
بعد از قرائت زیارت، منبر حجة الاسلام دست پروری با ۸۰ دقیقه تاخیر و با محوریت ویژگی های امام علی بن موسی الرضا (ص) شروع شد و ۵۰ دقیقه به طول انجامید...در انتهای منبر هم روضه ای خواندند.
ساعت ۱۵:۱۰ و چشم های خیس مستمعین منتظر ذاکرین است؛ اما قرائت قرآن شروع شد و طبق سنت اشتباه بعضی هیئات ۱۰ دقیقه ای قرآن خواندند تا ذاکرین برسند...
قرآن ساعت ۱۵:۲۰ تمام شد ولی باز هم خبری از ذاکرین نبود و البتهمحسوس بودن عدم وجود یک مدیر (به اسم داخلی) که حداقل با اعلام برنامه، حضار را از بلا تکلیفی خارج کند.
صبر جلویی ها که ۵ - ۶ ساعتی روی دو زانو نشسته بودند با نزدیک شدن غروب آفتاب تمام شد و ایستادند و شروع کردند به اعتراض و کسی هم نبود که جوابشان را بدهد...
بالاخره ساعت ۱۵:۳۰ بود که حاج رضا و حاج محمود و سید مهدی میرداماد و ابراهیم رحیمی اومدند داخل و با جو اعتراض مستمعین رو به رو شدند...
اول حاج رضا چند تا صلوات فرستادند و میکروفون رو تحویل حاج محمود دادند...
حاج محمود هم گفتن از این زودتر نمی تونستیم بیایم و تا الآن هیئت بودیم...بالاخره جمعیت رو به حرمت حاج رضا قسم دادن و نشوندن و شروع کردند به شعر خوانی...
چند بیتی خوندن و میکروفن رو دادن به سید مهدی میرداماد...ایشون هم چند خط روضه خوندن و دوباره دادن میکروفن رو به حاج محمود...حاج محمود هم گفتن: به جبران این خستگیت روضه گودال برات می خونم... سه بیت روضه مکشوف خودند که ناگهان سید مهدی میرداماد از حال خودش خارج شد و چند بار میکروفن رو زد به سر و صورتش و از حال رفت؛ گویا براشون آمبولانس خبر کردن...
باز هم به خاطر نبود مدیر قوی (این بار به اسم میوندار)، تحت تاثیر لطمه زنی میرداماد، عده ای بلند شدند و شروع کردند به شور زدن و لباس کندن و ذکر حسین (ص) گرفتن...در واقع مجلس رو به هم ریختن و از اختیار خوننده ها خارج کردن...
باز هم نظم مجلس به هم ریخت و هر کسی هر کار می خواست می کرد...حاج محمود چند دقیقه ای شروع به خواندن زمینه کردن و با اومدن آمبولانس همراه سید مهدی میرداماد رفتن بیرون...
خدام سعی کردن جمعیت رو بشونن و موفق هم شدن؛ اما به محض این که همه نشستن حاج رضا گفتن همه بلند شن تا واحد شروع بشه...
تو اوج این بی نظمی ها حاج رضا به طور خیلی حرفه ای شروع به نظم دادن کردن. هم می خوندن، هم سینه می زدن و هم نظم می دادن...بالاخره اواسط واحد، جلسه از بی نظمی در اومد...
یه واحد با سبک "وای نفسم"برا امام رضا (ص) خوندن و آخرش هم "وای بدنت، با هر چی می شد زدنت"...
بعد ابراهیم رحیمی چند تا واحد خوند و حاج رضا دقایقی شور خوندن...سبک "عشق منی، تو حسینی من اویس قرنی"، "بین همه عشقای دنیا"و سبکی جدید در وداع با ماه محرم و صفر "اجرتون با زهرا، با ابا عبد الله"...
۱۵ دقیقه مونده بود تا غروب آفتاب که شروع کردن نکاتی گوشزد کردن و در انتها دعا کردن...
دلیل نیومدن آقا روح اللهبهمنی هم لغو شدنپروازشون بود...
مولا یارتون!